سلام
من ۱۷ سال دارم ولی فقط تو شناسنامه هیچ ازادی ندارم هنوز که هنوز داغ بیرون رفتن با دوستام به دلم مونده هرکاری میکنم هرطور که بخوان رفتار میکنم هرچی بگن قبول میکنم اخه دیگه حوصله بحثم ندارم چیکار کنم اخه هرکاری میکنم نمیزارن خسته شدم دیگه
سلام
من ۱۷ سال دارم ولی فقط تو شناسنامه هیچ ازادی ندارم هنوز که هنوز داغ بیرون رفتن با دوستام به دلم مونده هرکاری میکنم هرطور که بخوان رفتار میکنم هرچی بگن قبول میکنم اخه دیگه حوصله بحثم ندارم چیکار کنم اخه هرکاری میکنم نمیزارن خسته شدم دیگه
با سلام خدمت شما دوست عزیز
دقت کنید که شما در سنی قرار دارید که نیاز به استقلال را بیشتر حس می کنید و خانواده نیز در این میان بیشتر نگران آسیب های ممکن در این سن برای شما می باشند و این باعث می شود که سعی کنند مدیریت بیشتری داشته باشند.
شما چگونه در مورد نیازها و درخواست هایتان با آنها صحبت می کنید و وکنش آنها چگونه می باشد؟
سلام عزیزم
در ممالک جهان سومی مث ایران متاسفانه حق گرفتنیه
منتظر نباشین پدرمادرتون به شما ازادی بدن بلکه خودتون ازادی رو کسب کنین
مودبانه اما با قاطعیت خواستتونو مطرح کنین
با پدرمادرتون هرکدام جداگانه صحبت کنین یعنی وقتهایی که مادرتون تنهاست با ایشون و در موقعیت دیگه ای با پدرتون صحبت کنین
و اونقد پافشاری کنین که ازادی مطلوبتونو به دست بیارین
وگرنه اگه از الان نتونین وارد جامعه بشین و تفریحات و معاشرت با دوستان رو تجربه نکنین از جامعه عقب خواهید موند و ببخشین رک میگم مث یه ادم دست و پاچلفتی میشین که مهارت مردم شناسیش در حد صفر مونده و دراونصورت به راحتی فریب هرکسیو میخورین و سنگینترین خسارات رو متحمل میشین
پس واسه جلوگیری ازین خطرات و خسارات بایستی که از الان با ازادی کامل اما اگاهانه به جامعه ورود کنین
اجازه ندین پدرمادرتون از شما چیزی بسازن که خودشون میخوان بلکه قاطعانه ایستادگی کنین و اونی بشین که خودتون میخواین
شما ازاد متولد شدین پس ازادی حق شماست
تموم این مسایل و خصوصا لزوم کسب تجربیات اجتماعی و مهارت مردم شناسی که توضیح دادم رو به پدرمادرتون(هرکدام جداگانه) بگین و ببینین چه واکنشی میدن
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
بیش از ده بار بهشون گفتم انقد پافشاری کردم که دیگه خودم از جروبحث خسته شدم انگار دیگه اعصابم برا بحث نمیکشه
سلام
در این مورد پافشاری نکنید چون هر چی بیشتر در موردش حرف بزنید بیشتر حساس میشن.
باید جلب اعتماد کنید نه اینکه با حرف زدن و اصرار حساسیتها رو مضاعف کنید.
یعنی اینجور اصرار کردنا در عمل نتیجه معکوس میده چون اونا فکر میکنن حالا میخواید بیرون چکار کنید که اینقدر حرصشو میزنید اما اگه ارام و بی تفاوت باشید اعتمادشون بهتون جلب میشه.
ویرایش توسط Experience : 10-02-2019 در ساعت 09:34 PM
تازه اگه مدتی صبور باشید وقت بیرون بودنتونم میرسه مثلاً دانشگاه قبول میشید، لازمه یه مدت رو خواسته هاتون مدیریت داشته باشید.
زندگی اینجور نیست که یه چیزو بخواین و فوراً فراهم بشه، بهرحال مشکلات و مخالفتها وجود دارن و شما باید بجای حرص خوردن از پس مشکلات بربیاین.
جر و بحث نکنین بلکه منطقی و با دلایل محکم خواستتونو مطرح کنین
جر و بحث و التماس و کل کل کردن فایده ای نداره و بدتر جو رو متشنج میکنه
و حتما مدنظرتون باشه با پدرمادرتون به صورت جداگانه صحبت کنین
کدومشون بنظر کمی منطقیتر و معقولتر میان؟
پدر یا مادر؟
میتونین بااونی که معقولتره صحبت کنین و در فضای ارام و با گفتگوی منطقی رضایتشو جلب کنین
درنهایت هم اگه نتیجه نداد ازادی رو خودتون ایجاد کنین
با دوستاتون بیرون برین و وقتی برگشتین خونه واسه تاخیرتون بهانه هایی بیارین که براشون قابل قبول باشه(واقعیتها رو ازشون پنهان کنین) شما مجبور نیستین واسه انجام کارهایی که هیچ ضرری نه برا خودتون و نه برا هیچکس دیگه داره به پدرمادرتون جواب پس بدین
بحث امتیاز دادن در ازای امتیاز گرفتن رو مطرح کنین
به اینصورت که مثلا بگین من چرا باید حرفهای شماها رو تمام عیار اطاعت کنم درحالیکه شماها تمام عیار بمن امکانات نمیدین؟
و اگه پرسیدن یعنی چی؟!
بگین که ایا توانشو دارین یه پنت هاوس بخرین یا اجاره کنین؟
این حق منه اگه بناست گوش به فرمان شماها باشم پس در یه شرایط ایده ال یا نزدیک به ایده ال زندگی کنم
امتیاز بدین(پنت هاوس بخرین) و امتیاز بگیرین(منم ازتون فرمانبرداری کنم)
شما نمیتونین همه چیز رو باهم داشته باشین پدر یا مادر عزیز!
تموم این موارد که گفتم رو با همون شیوه که توضیح دادم باهاشون مطرح کنین
به احتمال قوی عقب نشینی خواهند کرد
حتما امتحان کنین
ضمنا اینم بگم من بیشتر از ۲ برابر شما سن دارم اما برخلاف اکثر همسالانم که تصور میکنن با نصیحت کردن شماها ،خودشون بزرگ میشن و اگه که شماها رو نصیحت نکنن انگار که هنوز بزرگ نشدن! من اما دیدگاه متفاوتی دارم و با درک کامل از شما نوجوانها سعی میکنم راهکارهایی بدم که شماها به خواستهای مطلوبتون برسین نه که از بی منطقی پدرمادرهاتون جانبداری کنم بااین خیال که ثابت کنم ادم بزرگ هستم!
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
قسمت هایی از کتاب تئوری انتخاب و مدیریت زندگی
برای تبدیل شدن به فردی تأثیرگذارتر، باید چیزی را یاد بگیرید که این افراد یاد گرفتند: نوع احساسی که دارید، تحت کنترل دیگران و رویدادها نیست. شما، برده ی ذهنی و روانشناسانه ی والدین، همسر، فرزند، رئیس، شرایط اقتصادی و یا هر چیز دیگر نیستید، مگر این که خودتان بخواهید.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)